قلم پرتوان من

نوروز ؛ پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند. فرارسیدن سال جدید را به شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه متعال و سبحان برای شما عزیزان مسئلت دارم. ساقیا آمدن عید، مبارک بادت وان مواعید که کردی مرود از یادت در شگفتم که در این مدّت ایّام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل می دادت برسان بندگی دختر رزگو به در آی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت قلم پرتوان من...

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مُفاد موردنظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم خوانی نداشت از ادامۀ تدریس صرف نظر کرد. مجموعه مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود با بَسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقاله ای بلند به نام (تأملاتی در ماهیّت سینما) که در فصلنامۀ "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین (جذابی در سینما)، (آینۀ جادو)، (قاب تصویر و زبان سینما) و غیره که از فروردین 1368 در ماهنامۀ هنری "سوره" منتشر شد، تفضیل[برتری] پیدا کرد. مجموعۀ این مقالات در کتاب آینۀ جادو که جلد اول از مجموعۀ مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمع آوری و به چاپ رسید.سال های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار وی در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدّتی بیش از 10سال مستندسازی و تجارب او در زمینۀ کارگردانی مستند و بخصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد؛ ولی این مسئله موجب بی اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد.او در کنار تألیف مقالات تئوریک دربارۀ ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و غیره تألیف کرد که در ماهنامۀ هنری "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی، اعتقادی، نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب زدگی و روشنفکری، تجدد تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.فرازی از نامۀ شهید آو قلم پرتوان من...ادامه مطلب

پاکشیدن مشکل است از خاک دامن‌گیر عشقهرکه را چون سرو این‌جا پای در گِل ماند، ماندصائب تبریزیبرای ما عشق معمایی است که تا این برهه از تاریخ هنوز دلیلی برای شکل‌گیری آن تعریف نشده اما یکی‌از تعاریف جالب (از نظر من) این است که فرد درمقابل یک نفر اراده‌ای ندارد؛ اما عشق خلاصه‌ای از شکل‌گیری اراده‌هاست! فرد عاشق برای شاد نگهداشتن معشوقه‌اش از هیچ فعالیتی دریغ نمی‌کند.برخی از نویسندگان و شاعران بزرگ معتقدند که عشق با حیرانی و نگرانی همراه است؛ اما در لحظه‌ای این صحبت صحّت می‌یابد که معشوقه کنار عاشق خود نباشد و وادار به انجام کارهای غیرضروری شود (این همان ضلع مقابل اراده است...)و اما جنبۀ نگرانی...جایی خواندم اگر قرار بود زندگی ساده گرفته شود [پس] چرا با گریه آغاز می‌شود و این همین دلیل(علّت) دستیابی به موفقیت و پیشرفت است؛ چرا که در تمامی [مراحل] زندگی شاهد این هستیم:مادری که نگران سوختن دهان فرزندش است که چای را برای او فوت می‌کندپدری که صبح زود با شرایطی سخت دنبال کسب مخارج به سر کار می‌رودو غیره (...)برای حُسن ختام توضیحاتم تقاضا دارم متن زیر را به دقّت بخوانید...اگر نهال یا یک گلدان قلم پرتوان من...ادامه مطلب